فصل اول

«تعریف و توصیف ناشنوایی»

شنوایی را حس یا عمل شنیدن تعریف می کنند فرایند شنوایی مستلزم انتقال صدا از ارتعاش یک شی ء به یک دریافت کننده است. این فرایند از یک مرتعش شوند. نظیر یک رشته سیم، ادوات بادی، یک تکه پوست یا یک استخوان از هوا که موجب جابجایی ذرات هوا می شود آغاز می گردد. برای آنکه یک ارتعاش مبدل به صدا شود باید وسیله ای برای انتقال آن وجود داشته باشد، غالباً این وسیله هواست. لیکن ارتعاش ها می توانند از طریق فلز، آب و سایر مواد هم منتقل شوند و جابجایی ذرات هوا توسط مرتعش شونده الگویی از امواج حلقوی ایجاد می کند که از منبع دور می گردند. به این حرکت موج صوتی
 می گویند. و برای نشان دادن آن می توانند امواجی را در نظر بگیرند که از پرتاب یک سنگریزه به داخل یک استخر آب ایجاد می شود.

پرکینزوکنت در سال 1986 اظهار داشت که گوش علیرغم اندازه کوچکش با استفاده از تجهیزاتی که تقریباً می توان آن ها را در یک جعبه کوچک شکر هم جا داد می تواند تمامی اصوات گفتار و تقریباً نیم میلیون صدای دیگر را هم تشخیص دهد. نقص شنوایی را می توان از روی میزان نقص تعریف کرد. این کار از طریق سنجش حساسیت فرد نسبت به بلندی صوت (شدت صوت) و گام صوت (فرکانس صوت) صورت می گیرد. واحدی که برای اندازه گیری شدت صوت به کار می رود دسی بل است و میزان آن برای شنوایی انسان تقریباً 0 تا 130 دسی بل است. صداهایی که شدتشان بیش از 130 دسی بل باشد برای گوش بی نهایت دردناک خواهد بود.

لغت ناشنوا لغتی بسیار مستعمل و سوء تعبیر شده است که عموماً برای توصیف
گونه های متعدد نقایص شنوایی به کار برده می شود با این وجود باید از این لغت به نحو دقیق تری استفاده کرد. لغت ناشنوا ویژه آن افرادیست که نقص شنوایی شان در آخرین حد قرار دارد 90 دسی بل یا بیشتر. حتی با استفاده از سمعک یا سایر تقویت کنندگان صدا باز هم مهمترین وسیله فرد ناشنوا برای ایجاد ارتباط و گفتار از طریق بصری خواهد بود.

ناشنوایی بنا به تعریفی که «کانون آموزش معلولین» از این کلمه کرده است به معنای یک نقیصه ی شنوایی است که آنقدر شدید باشد که کودک در پردازش اطلاعات زبانی از طریق شنوایی خواه با تقویت کننده صدا و خواه بدون آن عاجز باشد و متقابلاً عملکرد آموزش فرد را تحت تأثیر قرار دهد. شخص ناشنوا از درک صدا یا معانی امواج صوتی عاجز است.

یک نقیصه ی شنوایی می تواند به هنگام تولد وجود داشته باشد یا در هر زمان دیگری در طول زندگی به صورت اکتسابی پدید آید. تمایز قائل شدن بین نقایص مادرزادی و اکتسابی حائز اهمیت است.

زمان بروز یک متغیر مهم در تعیین نوع و میزان دخالتی است که می بایست برای به حداقل رساندن تأثیر معلولیت فرد صورت می گیرد. اعتقاد به اینکه ناشنوایان افرادی هستند فاقد صلاحیت از زمان یهودیان و رومیان بر مردم حاکم بوده است و ناشنوایان از حق اجتماعی و مدنی محروم بودند. تا فرن بیستم که هنوز هم در برخی نواحی امریکا مشکلاتی برای بزرگسالانی که ناشنوا هستند وجود دارد آن ها حق گرفتن گواهینامه رانندگی یا تحت پوشش بیمه درآمدن به میزان مساوی و یا استفاده از سود و مزایای کارمندان را نداشتند. ناتوانی شنیدن و نفهمیدن کلام و سخن دیگران اغلب این افراد را از بقیه انسان ها جدا می کند.

 

فصل دوم

«سبب شناسی و علت ناشنوایی»

چندین عامل ممکن است منجر به اختلال شنوایی گردد. این ناخوشیها را عمدتاً تحت عنوان مادرزاد یا اکتسابی می شناسند. انجمن زبان-شنوایی و گفتار امریکا چندین وضعیت که شخص را در معرض خطر شدید از دست دادن شنوایی قرار می دهد را فهرست کرده است:

1-               سابقه خانوادگی اختلال شنوایی در کودکی

2-               عفونت مادرزاد یا در هنگام تولد

3-               نابهنجاری های آناتومیک شامل سر و گردن

4-               وزن موقع تولد کمتر از 1500 گرم

5-               مننژیت باکتریایی

6-                خفگی شدید در موقع تولد (انوکسی)

عوامل مادرزاد:

توارث: اگرچه بیش از 60 نوع اختلال شنوایی به عوامل ارثی نسبت داده شده است، علت 25 درصد از کلیه انواع از دست دادن شنوایی ناشناخته است. یکی از رایج ترین بیماری هایی که بر حس شنوایی تأثیر می گذارد «اتواسکلروزیس» است. عامل این ناخوشی ناشناخته است ولی عقیده بر این است که این بیماری ارثی است و اغلب اوقات در اوایل بلوغ رخ می نماید. از ویژگی های اتواسکلروزیس تخریب استخوان کپسولی در گوش میانی و رشد استخوان باله ای است که به استپ ها وصل می شود. در نتیجه استپ ها محدود می شود و دیگر قادر نیست به شکل صحیح انجام وظیفه نماید در افراد مونث دو برابر افراد مذکر است.

بیماری های پیش از تولد:

شرایط مختلفی اگرچه غیر ارثی ممکن است به از دست دادن شنوایی حسی-عصبی منجر گردد عامل اصلی ناشنوایی مادرزاد عفونت است که از آن میان سرخجه، بیماری انگلوزیون سیتومگالیک وتوکوپلاسموز از همه رایج تر است.

مورگان گزارش داد که در سال 1987 که در حدود 40 درصد از افراد ناشنوا عامل ناشنوایی سرخجه است حدود 50 درصد از کل کودکان دچار سرخجه دچار از دست دادن شنوایی می گردند. بیشتر انواع اختلالات شنوایی که بوسیله سرخجه ایجاد می گردد حسی-عصبی است. اگرچه درصد اندکی از آن ممکن است آمیخته باشد. افزوده بر اختلالات شنوایی کودکانی که سرخجه داشته اند گاه دچار بیماری قلبی، آب مروارید یا آب سیاه (گلوتوم) و عقب افتادگی ذهنی می شوند. بیماری انگلوزیون سیتومکالیک عارضه ای است که در کودکان نوزاد به علت آلودگی به سیتومگالوویرس پدید می آید. ویژگی آن مشتمل است به زردی میکروسفالی، کم خونی همولیتیک، عقب افتادگی ذهنی، هپاتواسبلنومگالی و بزرگی کبد و طحال و اختلالات شنوایی سدهای عمده ای برای جلوگیری از این ویروس وجود دارد. داروهای اتوتوکسیک از جمله داروهای دارای آثار زیان بخش بر روی حس شنوایی هستند چنانچه این داروها در حین بارداری مصرف شود ممکن است منجر به از دست دادن شدید شنوایی کودک گردد. گرچه نادر ولی اختلالات مادرزاد حسی-عصبی ممکن است به علت سیفلیس مادرزاد، آبله مرغان مادری، انوکسی و ضربه در هنگام تولد پیش آید.

عوامل اکتسابی:

بیماری های پس از تولد: یکی از رایج ترین عوامل اختلالات شنوایی در دوره پس از تولد عفونت است گرچه مهمترین بیماری این قرن شناخته شده است عفونت های پس از تولد مانند سرخک، گوشک، انفولانزا، تب تیفوئید و مخملک همگی با از دست دادن شنوایی ارتباط دارند . مننژیت هم تورم غشاهایی است که مغز و نخاع را می پوشاند و عامل اختلالات شدید شنوایی در کودکان دبستانی است. با این همه علت اختراع آنتی بیوتیک و شیمی درمانی اخیراً کاهش در بروز مواد مننژیت پدید آمده است.

مشکل رایج دیگری که ممکن است از عفونت پس از تولد ناشی گردد عفونت گوش میانی که تورم گوش میانی گفته می شود است. این وضعیت در نتیجه رویارویی با سرمای شدید پدید می آید و از راه شیپوراستاش به گوش میانی راه می یابد معلوم شده که اوتیپ عفونت گوش میانی شدیداً با مشکلات شنوایی ارتباط دارد.

عوامل محیطی:

شامل تغییرات شدید فشار هوا به علت انفجار، سوء استفادۀ فیزیکی از ناحیه جمجمه، اشیای خارجی و موسیقی بسیار بلند، از جمله عواملی است که در ایجاد اختلالات شنوایی دخالت دارد. صدای بلند به سرعت به یکی از عوامل ایجاد مشکلات شنوایی تبدیل می گردد. همه ما در معرض خطر صداهای خطرناک مانند صدای موتور و موسیقی بلند و اغلب بیش از پیش قرار داریم.

کری روانی: افرادی را که تحت این عنوان تقسیم بندی می کنیم کسانی هستند که از نظر عضوی هیچگونه نقصی در دستگاه شنوایی آنان وجود ندارد ولی با این همه از شنیدن اصوات عاجزند. چنین مبتلایانی ممکن است اصلاً نشنوند یا فقط از شنیدن اصوات بخصوصی عاجز باشند یکی از معمولی ترین انواع کری روانی کری هیستری است مبتلایان به این نوع کری با وجودی که ساختمان گوش آنان کاملاً سالم است از عدم فعالیت شنوایی خویش رنج می برند. یکی دیگر از انواع کری روانی کری لفظی می خوانند این دسته از مبتلایان با وجودی که اصوات را به خوبی می شنوند قادر به فهم معانی کلمات نیستند یعنی فرد مبتلا نمی تواند از بین کلمه ای که می شنود و شی مربوط به آن ارتباط برقرار کند علت اصلی این نوع کری ممکن است در اعصاب شنوایی یا مغز باشد و به علت ضربه یا حادثه ای از قبیل تصادف با ماشین ایجاد شده باشد. در مواردی مشاهده می گردد که علت یا علل ناشنوایی کودک نامشخص است و نه تنها پدر و مادر بلکه پزشک، مربی و دیگر متخصصان دست اندرکار مسائل مربوط به اینگونه کودکان از ارائه دلیلی بر ناشنوایی کودک عاجزند. در اینگونه موارد باید پذیرفت که با وجود پیشرفت های شگرفی که امروزه در امور پزشکی و سایر علوم به عمل آمده هنوز دانش بشری در حل بسیاری از مطالب و امور عاجز است از اینگونه علل به عنوان عوامل ناشناخته یاد می کنیم.

فصل سوم

«پیش بینی و تشخیص»

تشخیص اولیه مشکلات شنوایی می تواند از بروز آن جلوگیری کند یا حداقل اثر ناتوانی را بر رشد کلی شخص به حداقل برساند. به طور کلی این امر در حیطه مسئولیت پزشک اطفال یا خانواده است که از مشکل مطلع شده و خانواده را پیش یک متخصص شنوایی مناسب بفرستد. به منظور انجام این مسئولیت ها پزشک باید با تاریخچه خانواده آشنا باشد. این نکته برای پزشک نیز مهم است. که از طریق یک معاینه پزشکی نسبت به هر علامتی آگاه باشد. برای مثال تأخیر در تحول زبانی «حرف زدن» که نقص بالقوه حسی را نشان می دهد. آزمایش شنوایی: نقص شنوایی دانش آموز امکان دارد اشکالات بسیاری از جمله دشواری های تکلمی و تحصیلی را بوجود آورد. گاهی دانش آموزی که نقص شنوایی دارد، اشتباهاً کندذهن تلقی می شود زیرا شنوایی ضعیف او باعث می شود که صحبت کردن را درست یاد نگیرد و ناتوانی در صحبت کردن و ایجاد رابطه با دیگران ممکن است به حساب کندذهنی او گذاشته شود. دانش آموز کم شنوا یا ناشنوا ممکن است هوشی بالاتر از حد طبیعی یا در حد طبیعی داشته باشد و فقط اشکال اصلی او صرفاً ضعف شنوایی و در نتیجه اشکال تکلمی باشد اشکال اصلی دانش آموز کندذهن، آهستگی یادگیری رشد هوش اوست.

 

فصل چهارم

«مشکلات ناشنوایان»

ناشنوایی و محدودیت های اجتماعی: گرچه ناشنوایان به سبب تحصیل و آموزش در بسیاری موارد به دنیای ناشنوایان نزدیک می گردند ولی با این همه باید پذیرای این واقعیت باشیم که نقص شنوایی سبب بروز اختلالاتی در زمینه فکری و اجتماعی فرد ناشنوا می گردد این اختلالات را می توان چنین برشمرد:1- اختلال در گفتار 2- اختلال در تفکر 3- اشکال در فراگیری مسائل ذهنی.

مشکلات اجتماعی ناشنوایان: در رابطه با افراد شنوا و معاشرت با آنان ناشنوایان گاه با مشکلاتی روبرو می گردند اصولاً این گروه انسان هایی برترند از آن جهت که ضمیری پاک تر و نهانی سالم تر از دیگران دارند و به سبب بی خبری از جریاناتی که اطراف آنان می گذرد اکثراً دور از زدو بندهای اجتماعی گذران زندگی می کنند به همین دلیل، گفتار دیگران را سریعتر و با سادگی باور می نمایند. ناشنوایان گاه به دلیل عدم اطلاع از قوانین نسبت به مقررات بی تفاوتند که در این مورد باید اطرافیان و بخصوص مربیان توجه آنان را به اطاعت از قانون جلب نمایند.

فصل پنجم

«کنترل و درمان»

اساسی ترین مشکل در آموزش کودکان ناشنوا، کمبود یک وسیله ارتباطی مناسب برای یادگیری زبان و دریافت آموزش است. اما مربیان در مورد روش آموزش کودکان ناشنوا
 اتفاق نظر ندارند. در این زمینه دیدگاه های کاملاً متضاد وجود دارد در یکی گفتار و
 لب خوانی مقدم شمرده می شود و در دیگری استفاده بیشتر از وسایل خاصی چون صحبت با انگشتان و علم اشارات مورد تأکید قرار می گیرد. پیشینه آموزش ناشنوایان در واقع از قرن شانزدهم شروع می شود در این قرن برای نخستین بار به منظور تعلیم اصولی ناشنوایان تلاش هایی صورت گرفت. حقیقت این است که اکثریت مردمی که ناشنوا هستند در جستجوی عضویت در یک جامعه شنوا نیستند این اشخاص نگران این هستند که وجود چنین جامعه ای این مسأله را برای آن ها مشکل تر می کند تا خود را با جامعه ای به این بزرگی وفق دهند.

روی آورد آموزش ارتباط: شیوه دهانی در برابر شیوه دستی برای سالها روی آورد گفتاری و روی آورد دستی دو مکتب فکری کاملاً متفاوت تلقی می شوند. برخی مکاتب که از روش گفتاری بهره می برند. از زبان حرکت بدنی توسط کودکان جلوگیری می کنند. فلسفه مسلط این بود که برای کودک ناشنوا یادگیری تحول آن چه از ناشنوایی باقی مانده و یادگیری تکلم به گونه ای که با دیگران ارتباط برقرار کند اساسی است. طرفداران شیوه دستی بر این باورند که اشخاص معدودی از آن ها که به عنوان ناشنوا طبقه بندی می شوند دارای چنان توانایی در شنیدن هستند که آن ها قادر به ارتباط با بقیه جامعه کند. تأکید آن ها بر روش هایی چون زبان نشانه است که کودک ناشنوا را با رمزی جهت ارتباط با دیگر افراد ناشنوا و معلمان خود تجهیز می کند.

سمعک ها: اولین وسیله ای که بشر برای تشدید صدا و ازدیاد امواج صوتی رسیده به گوش به کار می برد دست خود بوده که با گذاشتن آن پشت گوش در حقیقت سبب می شد که مقدار بیشتری از امواج صوتی به گوش او برسد. آگاهی به همین مطلب بود که بشر را با استفاده از وسایلی شبیه شیپور که قادر به جمع آوری مقدار بیشتری انرژی صوتی بود هدایت نمود با پیشرفت تدریجی علوم و توسعه امر تعلیم و تربیت ناشنوایان، شیپورهای صوتی جای خود را به سمعک های مدرن الکتریکی دادند.

عمل سمعک ها نیز تشدید امواج صوتی و در نتیجه کمک به بهبود وضع شنوایی مبتلایان به کری بود. به طور کلی در تعریف سمعک می توان گفت : سمعک به هر
 وسیله ای گفته می شود که امواج صوتی را تا آن درجه که برای شنونده موثر افتد تشدید نموده به گوش وی هدایت نماید.

سمعک های الکتریکی: اساس ساختمان سمعک های الکتریکی شباهت کاملی به دستگاه تلفن دارد. اساس ساختمان سمعک مبتنی بر تقویت صدای گوینده است هر سمعک از سه قسمت میکروفن، تقویت کننده و گیرنده تشکیل شده است. سمعک های الکتریکی انواعی دارد: 1- سمعک های فردی 2- سمعک های گروهی. در این جا به تعریف سمعک های گروهی می پردازیم .

سمعک های گروهی معمولاً در مدارس مخصوص ناشنوایان و یا اجتماعات عمومی مورد استفاده قرار می گیرند. گیرنده های این گوشی ها ممکن است از انواع داخل گوشی یا روگوشی باشد.

«نتیجه گیری»

ناشنوایی در اثر عوامل ژنتیک و مادرزاد و محیطی بوجود می آید و بر اثر ضربه های محیطی و رعایت نکردن بعضی از مسائل که منجر به ناشنوایی می شود. کودک برای تمام عمر خود از نعمت شنیدن محروم خواهد شد اگر در اوایل تولد یا پیش از تولد ناشنوایی ظاهر شود فرد قادر به صحبت کردن هم نیست. زیرا این بچه ها اصلاً صدایی را نمی شنوند که بخواهند آن را تقلید و بعد بازگو کنند آنان حتی صدای غان و غون خود را که به صورت طبیعی در هر بچه ای است هم نمی شنوند و بعد از مدتی این صداها را که شنیده نمی شوند دیگر تکرار نمی کنند. آنان در دنیای خاموش خود بسر می برند و از این وضع خود رنج زیادی را تحمل می کنند. او بی صدا ست او مجبور است با اشارات و به سختی نیاز خود را طلب کند. والدین کودکان ناشنوا در اجتماعی کردن آنان نقش مهمی ایفا
 می کنند آنان در برخورد با کودک ناشنوای خود باید طوری رفتار کنند که او را فردی پرتوقع به بار نیاورند به این صورت که هر چیزی را که او درخواست نمود در اختیار او قرار ندهند زیرا وقتی او بزرگ شد نیازهایش زیادتر می شود و برآورده کردن آن ها مشکل و تقریباً غیرممکن می شود. امروزه از چند طریق به کودک ناشنوا کمک شده است: آموزش شنیداری، آموزش گفتاری و سمعک ها.

«منابع»

-        شریفی درآمدی، پرویز: روان شناسی کودکان استثنایی، روان سنجی، تهران 1381

-        پاکزاد، محمود: کودکان استثنایی، کانون کرولال های ایران، تهران 1368

-        نادری، عزت ا...، سیف نراقی، مریم: دانش آموزان استثنایی: تعریف، انواع، ویژگی ها و علل و تشخیص مشکلات آنان، امیرکبیر، تهران 1366

-        خزائلی، شرمین(مترجم): روان شناسی و ارتباط در کودکان ناشنوا، تألیف آر.دی.ساویج، ال.ایوانز،جی.اف.ساویج آستان قدس رضوی، مشهد


برگرفته از سایت :مرکز درمانی بیماران روانی شفا-دزفول