عبور و مرور معلولین

چند ساله رسانه‌ها و … به بحث بظاهر شیرین مناسب‌سازی مکان‌های عمومی جهت تسهیل عبور و مرور معلولین می‌پردازن.

گرچه ما معلول‌ها همواره محروم بودیم از مترو و سایر وسایل نقلیه‌ی عمومی و سینما و…. استفاده کنیم، اما دلمان خوش بود حداقل می‌توانیم از پارک‌ها استفاده کنیم.

اخیرا موانعی جلوی ورودی پارک‌ها نصب شده که همه حتی موتور سوارها می‌توانند از آن عبور کنند جز معلول‌های ویلچری.

نمیدانم آیا طراحان این موانع می‌توانند احساس افراد معلول را وقتی به این موانع میرسند و نمی‌توانند از آن عبور کنند را درک کنند!؟

آیا بهتر نبود طراحان خنگول این موانع حداقل برای امتحان هم که شده چند دقیقه روی ویلچر می‌نشستند و عبور از این موانع را عملا آزمایش میکردند.

عرض من  این است: ما از خیر مناسب سازی گذشتیم، لااقل جاهایی را که برای افراد معلول مناسب است را با ابتکارهای خردمندانه‌ی خود نامناسب نسازید. متن بالا اعتراض نامه اصلان خان است که کمی ادیت شده.

منبع:http://iran.special.ir/archives/280

زمین بیچاره...(تصویر متحرک)

بازی بازی نبازی(تصویر متحرک)

کلنگ زنی بزرگترین هتل ویژه معلولان

کلنگ زنی بزرگترین هتل ویژه معلولان /هزینه ساخت از سوی خیرین تامین می شود

25 مهر 1392

بزرگترین هتل ویژه معلولان در مشهد مقدس هفته آینده کلنگ زنی خواهد شد و معلولان برای زیارت مشهد الرضا مشکلی نخواهد داشت.

 

اواسط هفته آینده مراسم کلنگ زنی بزرگترین هتل ویژه معلولان در مشهد مقدس برگزار خواهد شد.

 

این هتل در زمینی به مساحت 21 هزار متر مربع و در 9 طبقه احداث خواهد شد و زمین آن از سوی شهرداری مشهد و هزینه ساخت آن توسط چندین حامی معلول تامین خواهد شد و این هتل برای معلولان کاملا مناسب سازی شده ساخته خواهد شد.

 

گفتنی است برای مراسم کلنگ زنی همایون هاشمی،‌رئیس سازمان بهزیستی و جمعی از خیرین و مسئولان سازمان بهزیستی حضور خواهند یافت.

 

منبع: باشگاه خبرنگاران

عادل و عدنان دو برادر معلول خرمشهری

عدنان و عادل از زبردست ترین مکانیک های خرمشهر هستند که برای هر ماشین خراب نسخه ای شفابخش می پیچند

نسیم آرامش: عدنان و عادل دو برادر معلول خرمشهری هستند که از بدو تولد با معلولیت انس گرفته اند. معلولیت برای آنها نه تنها عامل بازدارنده ای نبوده بلکه تلاش و همت دو برادر به قدری ستودنی است که از آن دو چهره ای خاص ساخته است. الان عدنان و عادل از زبردست ترین مکانیک های خرمشهر هستند که برای هر ماشین خراب نسخه ای شفابخش می پیچند.
عدنان 29 سال دارد و عادل 27 سالۀ آنها در مکانیکی پدرشان کار می کنند و روزی شاگرد درب مغازه بودند و الان هر کدام برای خود اوستایی شده اند. عدنان و عادل برای حرکت ابتکاری به خرج داده اند و روی چوبی می نشینند که چهار چرخ را به آن جوش داده اند. با همین ابزار ساده و البته مبتکرانه دو برادر نه تنها از حرکت باز نمانده اند بلکه تبدیل به آرزوی افرادی شده اند که ماشین شان خراب شده و انتظار دستان هنرمند دو برادر را می کشند.
پدرشان هر صبح مغازه را برایشان باز می کند و کرکره را بالا می دهد. از زمانی که دو برادر آچار به دست شده اند دیگر پدر نیز اعلام بازنشستگی کرده است. ماشینی نیست که عدنان و عادل از تعمیر آن عاجز باشند. آنها مشتریان خودشان را دارند و خیلی وقت ها از راه دور پیش آنها می آیند تا عیب خودرویشان پیدا و تعمیر شود.
آنها به راحتی ماشین را مورد بازدید قرار می دهند. یا لیز می خورند و می روند زیر ماشین یا به کمک یک پیت نفت به سرعت یک چشم به هم زدن خود را درون کاپوت ماشین و روی موتور می رسانند. مرحله اول هل دادن پیت نفت به سمت ماشین است. مرحله دوم صعود به روی پیت و مرحله سوم نیز رسیدن به موتور ماشین است.
همین که یک دقیقه ای با ماشین کلنجار بروند متوجه ایرادش می شوند و خیلی زود دست به کار می شوند. عادل خیلی زود ابزار را به عدنان می رساند و عدنان هم لیست سفارشات قطعات موردنیاز را به صاحبان خودرو می دهد. قسمت آخر هم که بحث تسویه حساب و چانه زنی است به عهده عدنان است!

منبع:http://nasimearamesh.com

 

قسمت بیست و چهارم برنامه ماه عسل(عادل و عدنان)

سخت ترین سئوال دنیا! (عكس متحرک)

لطفا چند لحظه صبر كنيد...

این بازیکنان را بشمارید ! حالا 12 نفر هستند یا 13 نفر ؟

اگر توانستید به سئوالات فوق جواب پیدا کنید بی شک شما جزو باهوشترین افراد دنیا هستید

هر کی علاقه منده که جوابو بدونه کافیه یه نظر بذارید!

وقت اضافی برای خدا... !!!

*چقدر خنده داره که یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست. ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می‌گذره!

*چقدر خنده داره که صد هزارتومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می‌ریم کم به چشم میاد!

*چقدر خنده داره که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت می‌گذره!

*چقدر خنده داره که وقتی می‌خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکرمی‌کنیم چیزی به فکرمون نمیاد تا بگیم اما وقتی که می‌خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!

*چقدر خنده داره که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمون به وقت اضافی می‌کشه لذت می‌بریم و ازهیجان تو پوست خودمون نمی‌گنجیم اما وقتی مراسم دعا و نیایش طولانی‌تر ازحدش می‌شه شکایت می‌کنیم و آزرده خاطر می‌شیم!

*چقدر خنده داره که خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته اما خوندن صد سطر از پرفروشترین کتاب رمان دنیا آسونه

*چقدر خنده داره که سعی می‌کنیم ردیف جلو صندلی‌های یک کنسرت یا مسابقه رو رزرو کنیم اما به آخرین صف نماز جماعت یک مسجد تمایل داریم!

*چقدر خنده داره که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره خود پیدا نمی‌کنیم اما بقیه برنامه‌ها رو سعی می‌کنیم تا آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم!

*چقدر خنده داره که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می‌کنیم اما سخنان قران رو به سختی باور می‌کنیم!

*چقدر خنده داره که همه مردم می‌خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری در راه خدا انجام بدند به بهشت برن!

*چقدر خنده داره که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال می‌کنیم به سرعت آتشی که در جنگلی انداخته بشه همه جا رو فرا می‌گیره اما وقتی سخن و پیام الهی رو می‌شنویم دو برابر در مورد گفتن یا نگفتن اون فکر می‌کنیم!

*خنده داره ،اینطور نیست؟ دارید می‌خندید یا دارید فکر می‌کنید؟ این حرفا رو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاسگزار باشید که او خدای دوست داشتنی ست. آیا این خنده دار نیست که وقتی می‌خواهید این حرفا را به بقیه بزنید خیلی‌ها را از لیست خود پاک می‌کنید؟ به خاطر اینکه مطمئنید که اونا به هیچ چیز اعتقاد ندارند! این اشتباه بزرگیه اگه فکر کنید دیگران اعتقادشون از ما ضعیف تره!!!

منبع:وبلاگ میرمحسن محمودی

قابل توجه ناشنوایان عزیز3 / مهارت زندگی

فریادکشیدن- قطع کردن صحبت دیگری- تحقیر کردن- توهین کردن- خیره نگاه کردن- بی توجهی.

قطع کردن به صحبت دیگری:

نسترن به آیدا می گوید"دیروز من و مادرم..." شکوفه می گوید"راستی موبایل را خریدم !"

 

خیره نگاه کردن:

حسن در حال صحبت با یوسف است و یوسف سکوت کرده و خیره به چشمان حسن نگاه می کند.

تحقیر کردن:

مریم به تازگی وارد تیم والیبال شده است و سحر به او می گوید"بازی ات اصلاً خوب نیست. فکری برای خودت بکن"

 

بی توجهی:

محمد برای خواهرش تعریف می کند که دیروز چه اتفاقات خنده داری افتاد و خواهرش در حین صحبت های او، اس ام اس می زند.

 

توهین کردن:

هادی یکی از دوستانش را می بیند و بهش می گوید:"سلام،کله پوک! "

 

فریاد کشیدن:

مریم با عصبانیت وارد اتاق می شود و سر خواهرش فریاد می کِشد می گوید" دست به وسایل من نزن"

 

این موارد بالا "روابط نا سالم و غیر دوستانه است."

 

مهارت یعنی: داشتن توانایی های لازم برای انجام صحیح یک کار.

داشتن مهارت در تمام زمینه ها مطرح است به عنوان مثال: آشپزی، رانندگی، نجاری، نقاشی، مطالعه کردن و...

مهارت روابط بین فردی: توانایی ایجاد و روابط دوستانه است که در سلامت روان و اجتماعی، روابط گرم خانوادگی و قطع روابط اجتماعی ناسالم.

1-گوش دادن به صحبت دیگران.

2-قطع نکردن صحبت دیگران.

3-صبور بودن.

4-راز داری.

5-مسخره نکردن دیگران.

گپی خواندنی با دختر پرنده ایران/ عکس

با وجود تنها بودنش در خانه باز هم آنقدر با پدر و مادرش و ورزش محبوبش سرگرم بود که این خلأ را احساس نکرد.فاطمه اکبری این روزها علاوه بر موفقیت در رشته ژیمناستیک به عنوان دختر موفق در رشته ورزشی پارکور شناخته شده است.

رای او مهم نبود که در خانه همبازی ندارد. آنقدر با پدر و مادر و رشته ورزشی محبوبش سرگرم بود که هیچ‌گاه این خلأ را احساس نکرد. صفحه‌های تقویم کودکی‌ و نوجوانی‌اش یکی پس از دیگری ورق خورد و او را به مراحل سفید و سیاه زندگی رساند اما آنچه در تمام این سال‌ها در گوشش طنین می‌انداخت صدای گرم مادری بود که در دل آرزوی موفقیت او را می‌پروراند و دستان مهربانش را یارای لحظه‌های او قرار داده بود تا بداند برای رسیدن به سکوی موفقیت تنها نیست. فاطمه اکرمی این روزها علاوه بر موفقیت در رشته ژیمناستیک به عنوان یک دختر موفق در رشته ورزشی پارکور شناخته شده است. به همین بهانه ایران با این دختر پرنده ایرانی گفتگویی انجام داده که در ادامه می خوانید.

معلمی به نام مادر

نهمین روز از آخرین ماه زمستان به دنیا آمد. دختری خجالتی بود، به همین دلیل در شش سالگی که با ورزش ژیمناستیک آشنا شده بود تا یک ماه در باشگاه گریه می‌کرد اما باز هم مادرش بود که تلاش می‌کرد او را مجذوب این ورزش کند. در مورد یکی از خاطرات کودکی‌هایش می‌گوید: یک سال از زمانی که با ژیمناستیک آشنا شده بودم می‌گذشت. یک روز برای این‌که بیشتر بازی کنم شروع به بهانه‌گیری کردم تا باشگاه نروم. از آن روز تا یک سال تنبیه شده بودم و دیگر از باشگاه خبری نبود. مادرم این کار را کرد تا مطمئن شود من به این ورزش علاقه دارم یا نه و این‌که خودم از او بخواهم مرا دوباره به کلاس ژیمناستیک ببرد. یقین دارم این حرکت مادرم باعث شد من به این ورزش علاقه‌مند شوم و اکنون بگویم ژیمناستیک در خون من است.

ادامه نوشته

تصویری که تنها در چند دقیقه بیش از دومیلیون بار کلیک خورد /عکس

تصویری که در آن زنی از پرت کردن بچه اش به سمت بالا دچار وحشت خنده داری شده ، بیش از دومیلیون بار تنها در عرض چند دقیقه کلیک خورد،

به گزارش سرویس وبگردی سیتنا، این تصاویر در ساحلی در کالیفرنیای آمریکا گرفته شده و خوشبختانه اتفاق خاصی برای این کودک رخ نداده است.